مصاحبه گوگل ارث با مهندس اسفندیار (بخش اول)

ساخت وبلاگ

مهندس اسفندیار با حضور در وزارت کشور برای کاندیداتوری درانتخابات ریاست جمهوری یازدهم ثبت نام کرد. بلافاصله پس از انتشار این خبر،خبرنگار بین المللی گوگل ارث مصاحبه مفصلی با این چهره مابعدالطبیعه ایران که تابه حال به 270 کشور جهان پرواز داشته و قصد دارد با دست راست خود پروژه مدیریتجهانی را استارت بزند و با دست چپ، فرمان را هدایت کند ترتیب داد. خبرنگار گوگلارث در این مصاحبه طولانی از جزئیات برنامه مهندس اسفندیار برای ایجاد یک جبهه بینالمللی برای انسان شدن آدمها، چرایی انتخاب نام"بهار"، سیاستهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی دولت او و همچنین برخی از دیدگاه های شاذ وی سوالاتی پرسید وجوابش را گرفت

گوگل ارث: بعنوان اولین سوال به شما سلام می کنم

مهندس: اعوذ و بالله من الشیطان البخیل الرکیک

گوگل ارث: جواب سلام هم که واجبه؟

مهندس: آ خ خ خ .. شرمنده ام.. علیکم السلام و به نستعین

گوگل ارث: ببخشید ، بنده احساس می کنم شما خواب داریدیعنی چشمهای شما داد می زنند که خیلی همایش و میتینگ شرکت کردید و خواب دارید! اگهخسته اید تشک بیاورم تا کمی استراحت کنید بعداً مصاحبه می گیریم

مهندس: [با کمی لبخند] نه خیر.. بنده اصلا خواب ندارم و اتفاقا خیلی سرحال هستمچون می خواهم رئیس جمهور بشوم!!به نظر شما کسی که می خواهد مدیریت جهانی بکند بایدبخوابد؟

گوگل ارث: مگر نظر ما هم مهم است؟

مهندس:نهزیاد، البته کم هم نه. بنده نزدیک به شش ماه است که یک ساعت هم نخوابیدم

گوگلارث: عجب!! منهم برای همین گفتم که خواب دارید. خواهشا ابتدا خودتان را برای مخاطبین ما درسراسر دنیا معرفی کنید و توضیح بدهید که چطور به این نتیجه رسیدید که باید جهان رامدیریت کنید

مهندس: بنده هم به همه مخاطبین شما درود می فرستم و مخلص همه بچههای جهانیان به خصوص اونوری ها هستم. اینجانب مرتضی محب الاولیا مشهور به مهندساسفندیار، زاده ایران و بچه شمال هستم. لیسانس خود را خیلی سال قبل گرفتم و دوستانهماهنگ کردند تا فوق لیسانسم را هم به زودی بگیرم. البته مدرک تحصیلی یک کاغذ پارهای بیش نیست و من زمانی که مدرکم را گرفتم دادم دست بچه ها تا با آن موشک کاغذیدرست کنند و پرتاب کنند سمت آمریکا تا نابود بشود. سابقه رانندگی با نیسان پدرم راهم دارم و اگر باور ندارید می توانید استعلام کنید. اصلا عکسش هم موجود است کهانشالله قرار داریم که در بنر های تبلیغاتی از آنها استفاده کنیم

گوگل ارث: پس برای همین بود که در آزمون سه دانشگاهشرکت کردید تا هرطوری شده فوق لیسانس بگیرید؟

مهندس: بله دقیقا، من می خواستم سه تا مدرک هم زمان بگیرم ومدارکم را بدهم به بچه ها تا موشک درست کنند و بزنند سر آمریکا و اسرائیل و اینعربهای مارمولک خور که اصلا به محیط زیست احترام نمی گذارند

گوگل ارث: یعنی شما می خواستید با موشک دنیا را مدیریتکنید؟

مهندس: نه نه اصلا، اتفاقا ما با همه مردم دنیا به خصوص مردماسرائیل رفیق شیش هستیم و باید برای هم دست دوستی دراز کنیم و چه بسا من اگر یک شهرونداسرائیلی را در سفرهایم ببینم برای آنها بوق می زنم و آنها هم استپ بالا می زنند.قضیه مدیریت جهان از این قرار است که ما در ابتدای دولت دهم یک کمیته ای تشکیلدادیم برای سهولت در مدیریت کشورمان که پس از مدتی دیدیم بازدهی فوق العاده ایدارد. بعد به این نتیجه رسیدیم ما که این همه بلد هستیم چرا نباید دنیا را مدیریتکنیم؟ به نظر ما همه جا ایران نیست و همه ایران هم کرمان نیست. ما نشسته بودیم وکشور را مدیریت می کردیم که یکی از دوستان پیشنهاد داد اگر به جای نشستن،  بایستیم و تصمیم بگیریم می توانیم آسیا را مدیریتکنیم و یا مثلا اگر در حال دویدن تصمیم بگیریم می توانیم جهان را مدیریت کنیم.خیلی پیشنهاد خوب و عالمانه ای بود و همه اعضا هم استقبال کردند

گوگل ارث: خب اگر درازکش تصمیم میگرفتید چه میشد؟

مهندس: بی ادب..! مرا تمسخر می کنی؟ بدهم محافظم شما را گاز بگیرد؟آدم با بزرگترش اینطوری صحبت می کند نکبت؟

گوگل ارث: سوء تفاهم نشه آقای مهندس! منظورم این بودکه اگر بدَوید و تصمیم بگیرید خسته می شوید و بلاخره ما در جهان کلی روستا داریمکه باید مدیریت بشود و عکس هایش هم در گوگل ارث موجود است. پیشنهاد من این است کهاگر در حال دویدن خسته شدید یک لحظه بایستید و کشور را مدیریت کنید، بعد دولابشوید و استانها را مدیریت کنید و اگر خستگی تان رفع نشد دراز بکشید و روستاها رامدیریت کنید

مهندس:آها.. خب این را همان اول کار می گفتید. بله این هم راهخوبی برای مدیریت است

گوگل ارث: [با خنده].. آقای مهندس من شوخی کردم! شما جدی گرفتید؟

مهندس:نه.. اتفاقا نظر خیلی جامعی دادید، ما این روش را در جاهایدیگر هم امتحان کردیم و جواب داد

گوگل ارث: مثلا کجا؟

مهندس: مثلا در بحث کنترل بازار و قیمتها در ایام قبل از عید و شبعید و بعد از عید و وسط عید. ما با همین روش بازار را مدیریت می کردیم،خیلی همجواب داد. ما در سالهای گذشته تجربه کردیم که هر زمان ما تلاش می کنیم و به اصطلاحمی دویم که بازار را مدیریت کنیم تا قیمتها بیاید پایین، این بازاریان تا میفهمیدند دولت وارد بازار شده و دست گذاشت روی یک کالا، سریع آن کالا در بازار غیبمی شد و قیمتش می رفت بالا! یا مثلا هر زمان ما می مصاحبه می کردیم و می گفتیمدولت، نظرش ایستادگی روی کاهش قیمتها است به دو ساعت نمی کشید که قیمتها سه برابرمی شد. برای همین تصمیم گرفتیم در کار بازار و کنترل قیمتها هیچ دخالتی نکنیم تا مردمخودشان قیمتها را مدیریت کنند و شما هم دیدید که خیلی جواب داد. از آن طرف هم بهدوستان گفتیم هر زمان خواستید مصاحبه کنید اصلا نگویید دولت روی نظرش ایستاده است،بگوید دولت روی نظرش نشسته است تا بازار ملتهب نشود چون وقتی در جایی تورم دارید وروی پایتان هم بایستید فشارتان می افتد و ممکن است غش کنید

گوگل ارث: ولی ما شاهد بودیم در این ایام هم قیمتهادوبرابر شد، هم اجناس گران شد، هم تورم رشد صعودی داشت، هم گران فروشی زیاد شدهبود، هم بی مدیریتی در کنترل قیمتها به اوج خودش رسیده بود

مهندس: خب این مشکل شماست، شما چون نگاه بدبینانه به مسائل داریداینگونه برداشت می کنید، ولی ما اصلا این چیزهایی که شما ادعا می کنید را ندیدیم.آنهایی که گران خریدند خودشان مقصر هستند! خب نخر برادر من.. مگر مجبوری؟

گوگل ارث: یعنی شما قیمت 4500 تومانیگوجه در ایام عیدیا مثلا پرتقال 3500 تومانی را تاییدنمی کنید؟

مهندس: انکار نمی کنم ولی من یک همچین قیمتهایی را ندیدم، چون اولاما بچه شمال هستیم و پرتقال را برای مان می آورند و نیاز به خرید پرتقال نداریم!گوجه هم چربی اش زیاد است و برای پروستات آدم ضرر دارد و من گوجه مصرف نمی کنم!

گوگل ارث: [خبرنگار ضمن خیره شدن به چهره مهندس می گوید] آقا به نظر می رسد شما خیلی خواب دارید! میخواهید یک آبی به دست و صورتتان بزنید؟

مهندس: [با عصبانیت] شما به خواب من چکار دارید؟ من همینطوری راحت ترم

گوگل ارث: خود دانید.. از ما گفتن بود. آقای مهندس میشود بفرمائید دلیل انتخاب "زنده باد بهار" برای شعار های انتخاباتی شماچه بود

مهندس: ببینید جهان فلسفی و غرب امروز در یک تحیر و تخدیر ذهنی وایجابی گسترده ای گرفتار آمده و آنچه مجسم است اینکه جهان امروز نیازمند یک مدل والگوی فرا اسلامی و فرا دینی است که باید از ماتحت اَنفسی هر انسانی به مثابه یکقرص جوشان، جوشیدن گرفته و راه را برای رسیدن به کمال فلسفی و جمال روحانی بهفراخور هر یک از انسانهای روی زمین به در آید، یعنی باید برای هر نفر یک راه جدیدبه وجود بیاوریم و این جوشش نیازمند یک اقدام گسترده و همه جانبه است. ما فعلا درکشورمان این فرصت را داریم که الگو بشویم. اصلا یکی از دلایلی که باعث شد ما مجاببشویم کاری کنیم تحریم ها بر جیب مردم اثر بیشتری داشته باشد همین بود که مردمخودشان تک تک برای الگو شدن و ایجاد یک مدل مدلل حرکت کنند و بنده و دکتر هم دونفری یک مدل سلبی – ثبوتی ایجاد کنیم تا این حرکت جهانی به سوی تعالی برتر و رشدکمتر با نگاه به توسعه بیشتر ایجاد و ایجاب بشود. ما باید فرصت را از رقیب بگیریمو نگذاریم که آنها اینکار را انجام بدهند و دست ما کوتاه بماند. ما برای ایراننظریه داریم، ما برای دنیا ایده داریم، ما برای کرات و کهکشان ها ایدئولوژی داریمو همین طور آبکی که نیست یک نفر بیاید و اسمی به این سنگینی را برای خودش شعارکند. زنده باد بهار مد نظر ما از سیاره عطارد تا پاسگاه نعمت آباد را در بر میگیرد. فکر کردید شوخی است؟

گوگل ارث: [پس کله اش را می خاراند] راستش من که نفهمیدم شما چهگفتید ولی امیدوارم هرچه هست به خیر بگذرد چون این برنامه ای که شما توضیح دادیداگر اجرایی بشود کشور شما از ترکیه لائیک تر و از سوریه داغان تر می شود

مهندس: این تازه اولش بود، اگر کار ما اجرایی بشود ما در نظرداریم قیامت و بهشت و جهنم را هم در همین دنیا برپا کنیم و اجازه اش را هم گرفتیم

ادامــــــــــــه دارد...


به این جوان وبلاگ نویس هم که پدر ما را درآورده سر بزنید!

كليدواژه...
ما را در سایت كليدواژه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahgozar kelidvaje بازدید : 338 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 17:59